از او گفتن و درباره او نوشتن چندان آسان نیست؛ چه او طول عمر بابرکت خود را گفت و نوشت و همه ما از گفتهها و نوشتههای او سالها بهره برده و میبریم. اما به هر روی به پاس خدمات علمی آن عزیز، نکاتی را قلمی میکنیم، باشد تا علاوه بر یاد او، روش و مشی علمی او نیز بر ما در حد میسور مکشوف افتد.
1 - او با داشتن قوه درک و حافظه خدادادیاش، علاقه وافری به دو کار جدی داشت؛ یکی تألیف و تصنیف و دیگری منبر و سخنرانی دینی در راستای تحقیقات خود که هر دو را مکمل یکدیگر میدانست و در این راه بسیار کوشید و الحق والانصاف که خوب از عهده بیرون آمد. آثار تحقیقی او اعم از کتب تاریخی و مقالات علمی با صبغه دینی که بیش از 110جلد است، برای همه یادگاری ماندگار است. ایشان هم دارای بیان بود و هم دارای قلم؛ سخنرانی مؤثر با جملهبندی مرتب و محتوای مفید و نیز نگارش با عبارات خوب و روشن. به تعبیر آیتاللهسبحانی هم «علمهالبیان» بود و هم «ن و القلم و ما یسطرون».
2 - در سال 1349 هنگام تدوین هزاره شیخ طوسی، از غفلت شیعه و بیداری دیگران نالید، از مقتضیات زمان و مکان گفت، از برخی کتب درسی حوزهها و عدم ورود به برخی رشتهها و علوم گلایه کرد، از لزوم تحول اساسی در حوزهها سخن گفت و توصیه شدید کرد که میراث خود را ارزان از کف ندهیم و سرمایههایمان را از بین نبریم. این مطالب را در کتاب «نقد عمر» خود آورده است. در سال 1385 در آخرین مصاحبهاش از تغییرات در حوزههای علمیه به واسطه استقرار نظام جمهوری اسلامی اظهار خوشبختی میکند اما بهنظر آن عزیز راحل، هنوز هم نواقصی وجود دارد.
3 - او به اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام عشق میورزید و نسبت به تشیع و گسترش آن علاقه فراوانی داشت. آثار او در این زمینه، شاهد خوبی است. تلاش داشت تا مفاهیم ارزشمند و ناب تشیع را در دل جوانان و نیز کسانی که دور از تشیع هستند، نفوذ دهد و آنان را با حقایق تاریخ اسلام آشنا سازد. وی به بررسی و نقد تاریخ اسلام همت گماشت و با انحرافها و تحریفات مبارزه میکرد. رویکرد او در علم رجال و تراجم علما، روش تحقیق نوینی را فراروی علاقهمندان به تحقیق در این عرصه بر جای گذارده است. کتاب «مهدی موعود» او که ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار بود، هنوز تازه است. در همین زمینه تلاش داشت بزرگان شیعه را معرفی کند. از جمله، نخستین کتاب او به نام «شرح زندگانی جلالالدین دوانی» در سال 1331 که آن را در سن 23 سالگی تألیف کرد، حرکت آغازینی بود که تقریظ آیتالله احمد حسینی زنجانی در سال 1334 را بهدنبال داشت و به تعبیر ایشان، مرحوم دوانی رحمتالله علیه «لباس تسنن از تن جلالالدین که به آن شهرت داشت، کنده و پیکر او را با جامه تشیع آراسته» است.
4 - پارهای از توصیفات علما درباره او شنیدنی است: «عالم خبیر و مورخ و پژوهشگر برجسته» (مقام معظم رهبری)، «محصل خوشقریحه، فاضل معظم و مروج محترم» (آیتالله احمد حسینی زنجانی)، «عالم فاضل، ضایق به کارهای نیک، چهره درخشنده، هوشمند تیزبین، دانشمند پاکنهاد، عارف کامل، فخر اقران و همانندان، برجسته همسالان خویش، رکن اسلام، خطیب توانمند پرآوازه» (آیتالله مرعشی نجفی)، «دانشمند معظم و خطیب شهیر» (علامه طباطبایی)، «بسیار پشتکاردار و خدوم نسبت به عالم اسلام از طریق تحقیق در تاریخ اسلام» (آیتالله مکارم شیرازی) .